کد مطلب: 

213989

مال حرام زنم را از من گرفت!

تواضع تنها دارایی‌ای است که در مورد آن به دیگران حسادت نمی‌کنیم. خوش به حال کسانی که از این نعمت برخوردارند و آرامش روحی و روانی دارند.
مال حرام زنم را از من گرفت!

من از مال و ثروت دنیا کم و کسری نداشتم. شاید هم همین باعث شد خودم را گم کنم. غرور بیش از حد من نه تنها در محل کارم بلکه برای خانواده همسرم نیز عذاب‌آور شده بود.

با کسی رفت‌و‌آمد نمی‌کردم و جواب سلام اطرافیانم را هم نمی‌دادم. ولی راست می‌گویند در همیشه بر روی یک پاشنه نمی‌چرخد. ورق برگشت و از اوج غرور و خودخواهی به قعر فلاکت و خواری افتادم. یک سرمایه‌گذاری اشتباه باعث شد دارایی‌ام را از دست بدهم.

چک‌هایم یکی پس از دیگری برگشت می‌خوردند و سر‌و‌صدای طلبکارهایم در‌آمده بود. خانه و زندگی‌ام را جمع کردم و به خانه پدرزنم رفتم. آن‌ها هوایم را داشتند و سعی می‌کردند به من روحیه بدهند تا از این وضعیت نابسامان گذر کنم. ولی من که دچار افسردگی شدید روحی و روانی شده بودم و دنبال راهی برای آرامشم می‌گشتم از طریق نارفیقی به مواد‌مخدر معتاد شدم.

اوضاع زندگی‌ام خیلی آشفته شده بود و حالم روز‌به‌روز بدتر می‌شد. آن قدر همسر نازنینم را اذیت کردم که تقاضای طلاق داد و از خانه بیرونم کرد. از هم جدا شدیم. سرخورده و سرافکنده شده بودم. از شهر خودمان به مشهد آمدم و شاگرد یکی از آشنایان شدم.

با هم کارگری می‌کردیم و خرج مواد مخدرم را در می‌آوردم اما توان جسمی نداشتم و از عهده کارگری برنمی‌آمدم. دوستی پیدا کردم که سارق وسایل داخل خودرو بود. من در حال سرقت دستگیر شدم و به این وضعیت افتادم. هیچ‌کس باور نمی‌کند از چه حال و احوالی به چنین روز فلاکت‌باری افتاده‌ام. فقط می‌خواهم به کسانی که قصه تلخ سرنوشت مرا می‌خوانند بگویم من از دو چیز ضربه خوردم.

اول قاطی شدن مال حلال و حرام و دوم غرور و خودخواهی.

انتهای پیام

به این محتوا امتیاز دهید: 

هنوز رأی ندارید
سیتنا 5
2018-06-05 23:32

افزودن دیدگاه جدید