هشدار: هوش مصنوعی مغزمان را به تعطیلات نفرستد!
یک مدرس سوادهای نوین نوشت: روزهایی را تصور کنید که هیچ گوشی، لپتاپ یا ابزار هوشمندی در اختیار نداریم؛ نه خبری از هوش مصنوعی هست و نه امکان استفاده از موتورهای جستجو. در چنین وضعیتی اگر لازم باشد خبری بنویسیم، تحلیلی ارائه دهیم یا پروژهای دانشگاهی را به انجام برسانیم، در این شرایط اولین حس چیست و چه می کنیم؟ درست در لحظهای که دوباره به ابزارهای هوشمند دسترسی پیدا کنیم، چه اتفاقی میافتد؟
به گزارش سیتنا به نقل از شفقنا رسانه، مریم سلیمی، مدرس سوادهای نوین در یادداشتی نوشت:
روزهایی را تصور کنید که هیچ گوشی، لپتاپ یا ابزار هوشمندی در اختیار نداریم؛ نه خبری از هوش مصنوعی هست و نه امکان استفاده از موتورهای جستجو. در چنین وضعیتی اگر لازم باشد خبری بنویسیم، تحلیلی ارائه دهیم یا پروژهای دانشگاهی را به انجام برسانیم، در این شرایط اولین حس چیست و چه می کنیم؟ درست در لحظهای که دوباره به ابزارهای هوشمند دسترسی پیدا کنیم، چه اتفاقی میافتد؟
این پرسشها ما را به یک نکته مهم میرساند: در کدام شرایط بیش از همیشه به مغز، دانستهها، تجربهها و انباشت دانشی و اطلاعاتی خود مراجعه میکنیم؟
واقع بینانه از خود بپرسیم با وجود فناوریهای نوین، چقدر از توان مغزی و ذهنیمان را برونسپاری کردهایم؟
از وقتی گوشیها تبدیل به بانک شماره و اطلاعات شدهاند، چند شماره را واقعاً حفظ میکنیم؟ از زمانی که موتورهای جستجو پدید آمدهاند، چقدر برای جستجوی عمیقتر در کتابها و منابع سنتی و دیجیتال وقت میگذاریم؟ و حالا که هوش مصنوعی آمده تا تحلیل، نقد، نوشتن و بسیاری از کارهای ذهنی ما را انجام دهد یا حتی به جای ما فکر کند و ایده پردازی کند، چه نیازی به بهکار گرفتن مغز باقی میماند؟
آشنا نیستند؟
دانشجویی که تحویل پروژهاش به چت جی پی تی یا گروک و… وابسته شده و بدون آن نمیتواند حتی یک پاراگراف بنویسد.
نویسندهای که برای هر جمله از هوش مصنوعی میخواهد ایده بدهد یا ادامه مطلبش را بنویسد. کاربری که وقتی اینترنت قطع میشود، حتی برای تصمیمهای ساده مثل مقایسه دو نظر، احساس ناتوانی میکند. کسانی که وقتی گوشیشان نیست، شماره نزدیکترین اعضای خانوادهشان را هم به خاطر نمیآورند. آیا اینها نشانههای کوچک از یک وابستگی بزرگ ما به ابزارهای هوشمند و فناوریها نیست؟
رایگانی که رایگان نیست!
واقعیت این است که هوش مصنوعی هنوز در مراحل ابتدایی یادگیری است؛ پُر از خطا، سوگیری، اغراق، ایدئولوژیهای نهفته و تبعیضهای گوناگون. پس چگونه میتوان به چنین سیستمی اعتماد کامل و مطلق کرد و عقل و ذهن خود را تماموقت به تعطیلات فرستاد؟ به خصوص در حوزه هایی که اشراف و تسلطی نیز بر آنها نداریم.
از سوی دیگر، هوش مصنوعی تلاش میکند ما را در گفتوگوها نگه دارد، دادههای بیشتری بگیرد و از این دادهها بهرههای گوناگون ببرد. این فناوری، اگرچه ظاهراً رایگان است ولی هرگز بدون هزینه نیست. هزینهاش زمان، توجه، دادهها و بهمرور بخشهایی از توان شناختی ماست.
هوش مصنوعی به ما متن، تصویر، موسیقی، ویدئو و فرصتهای بیپایان برای کنجکاوی و سرگرمی میدهد؛ از ساخت عکس دوران کودکی گرفته تا تحلیلهای پیچیده. اما سؤال این است: چرا همهچیز را اینقدر آسان و جذاب در اختیار ما میگذارد؟
کمی مکث کنیم… و فکر کنیم.
لطفاً تعجب نکنید!
تولید عکسهای نوستالژیک که ما را وادار میکند تصاویر خانوادگی و کودکی را آپلود کنیم. پیشنهادهای هوش مصنوعی برای «بهبود رزومه» که باعث میشود سوابق شغلی حساسمان را به آن بدهیم. ساخت موسیقی یا ویدئوهای خلاقانه که ما را تشویق میکند تا صدا، چهره یا اطلاعات هویتی را وارد سیستم کنیم. اینها همه «ساده» بهنظر میرسند، اما بیهزینه نیستند.
وقتی رد و نشان این اطلاعات را در تبلیغات شخصی شده، در میدان جنگ شناختی، یک مصاحبه کاری، سرنوشت اخذ ویزا و… دیدید پس لطفا تعجب نکنید!
هوش مصنوعی دستیار نیازمند راهبری، نظارت و کنترل
هوش مصنوعی شمشیری دو لبه است: با استفاده درست و سودمند و یا استفاده افراطی و بیدفاع و پرخطر.
برای استفاده ایمن از آن، باید به مهارتها و «سوادهای نوین» بهویژه سواد هوش مصنوعی مجهز شویم. باید بدانیم: چگونه با هوش مصنوعی ارتباط بگیریم. چه نوع اطلاعاتی را نباید به اشتراک بگذاریم (شخصی، پزشکی، مالی، حقوقی و…). چه پرسشهایی را بپرسیم و چه پرسشهایی را نه. مانند: «مشخصات کامل من اینهاست… تحلیل کن ببین چرا دچار اضطرابم.»، «ورود بانک، رمز کارت، تراکنشها رو تحلیل کن.»، «این قرارداد محرمانه رو کامل بخون و جمعبندی بده.»
هوش مصنوعی باید دستیار باشد، نه جایگزین ذهن ما. هوش مصنوعی ابزاری است در دست ما؛ نه جایگزینی برای ما.
دستیار است آن هم دستیاری نیازمند راهبری، نظارت و کنترل. پس باید در حد نیاز، با مرزبندی و آگاهی از آن استفاده کنیم و اجازه ندهیم به تنها تکیهگاه ذهنی ما تبدیل شود.
پازلهایی که از دست میدهیم
هر روز که میگذرد، هوش مصنوعی پازلهای بیشتری را از ما جمع میکند و اگر مراقب نباشیم، ما تکههای بیشتری از توان ذهنیمان را از دست میدهیم. بنابراین وظیفه ماست که در کنار استفاده از هر فناوری نو، مهارتها، سواد، دانش و توانمندیهای انسانی خود را ارتقا دهیم و اسیر انفعال و وادادگی نشویم.
نباید در تارهای نامرئی هدایت و کنترل پلتفرمها و خوابهای ناخوش غولهای فناوری گرفتار شویم. استفاده از تکنولوژی باید با دروازهبانی و مدیریت درست همراه باشد؛ چه در ارسال و چه در دریافت دادهها.
راز بقا در عصر هوش مصنوعی
خلاصه اینکه: راز بقا در عصر هوش مصنوعی این است که باسواد، منتقد، خلاق، آگاه، راهبر و انسان باقی بمانیم.
و ارتباطات انسانی،بهویژه ارتباط حضوری را حفظ کنیم. مغزمان را نهتنها تعطیل نکنیم، بلکه در رقابتی مثبت با فناوری، آن را تقویت کنیم.
هوش مصنوعی، یاری که چندان هم مهربان نیست!
اینکه در نهایت به عصر سایبورگها، تقویت مغزی و تراشههای کاشتهشده در بدن و مغزمان برسیم یا نه، شاید مهمترین مسئله نباشد. آنچه اهمیت دارد این است که خِرد یار ما باشد، ذهنآگاهی را فراموش نکنیم. و اجازه ندهیم هوش مصنوعی جای تفکر، آگاهی و انسان بودنمان را بگیرد. مسئولانه، آگاهانه و متعهدانه از هوش مصنوعی و ماشین های یادگیرنده ای که دائم از ما می آموزند استفاده کنیم. در بهره گرفتن و نیز شور و هیجان و کنجکاوی نسبت به آن، افراط نکنیم، چراکه بر خلاف شعر«یار مهربان» (کتاب) که می گفت: «از من مباش غافل، من یار مهربانم»… هوش مصنوعی بر خلاف ظاهر و لحن و بیانش، در عمل چندان هم یار مهربانی نیست…
بدون شناخت کامل هوشهای مصنوعی، زبان ارتباط گیری با آنها، نحوه هدایت و راهبری شان با پرامپتها و دستور های درست و اصولی و نیز با اعتماد کامل به آنها، قطعاً به بیراهه خواهیم رفت.
کلام آخر اینکه، عنان و اختیار به دست هوش مصنوعی ندهیم و مغزمان را به تعطیلات نفرستیم! از فناوریها از جمله هوش مصنوعی استفاده کنیم ولی اصولی، به جا، به موقع و در حد ضرورت. چراکه از قدیم گفته اند «اندازه نگه دار که انداره نکوست».
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید