تاثیر هوش مصنوعی بر نقد ادبی
یک استاد نگارش خلاقانه در دانشگاه تنسی با اشاره به کاهش شدید دانشجویان رشته ادبیات، معتقد است که نه تغییرات جمعیتی یا اقتصادی، بلکه ظهور هوش مصنوعی، بزرگترین تهدید برای بقای این رشته است.
به گزارش سیتنا، توماس پی. بالاش، استاد نگارش خلاقانه در دانشگاه تنسی، نگاهی انتقادی و تا حدی خودویرانگر به زوال رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاهها انداخته است، و نقش تعیینکننده هوش مصنوعی در این فروپاشی را بررسی میکند.
بالاش با اشاره به کاهش شدید دانشجویان رشته ادبیات از زمان استخدامش در سال 2007، معتقد است که نه تغییرات جمعیتی یا اقتصادی، بلکه ظهور هوش مصنوعی، بهویژه ابزارهایی مانند «چت جیپیتی»، بزرگترین تهدید برای بقای این رشته است.
او میپرسد وقتی هوش مصنوعی میتواند مانند دانشجویان پیشرفته آثار کلاسیکی مثل «هملت» را تحلیل کند، اساساً چه دلیلی برای نوشتن مقالات ادبی باقی میماند؟ از نظر او ادبیات کاربرد عملی مستقیمی ندارد، و حتی در قیاس با دیگر رشتههای علوم انسانی مثل فلسفه یا تاریخ فایده کمتری دارد.
او به سنت متیو آرنولد، منتقد ادبی مشهور بریتانیایی، در قرن نوزدهم اشاره میکند، که هدف مطالعه ادبیات را درک و ترویج «بهترین اندیشههای جهان» میدانست؛ اما تأکید میکند که این اعتقاد در دنیای امروز نه تنها دیگر اجماعی ندارد، بلکه بهطور بنیادی زیر سوال رفته است.
اما با ظهور نظریههای پسامدرن و پساساختارگرا در دهههای 1980 و 1990، مذهب ادبیات نیز فروپاشید. ادبیات تبدیل به «متن» شد، و هر نوشتهای، از رمان تا برچسب روی قوطی سوپ، ارزش تحلیلی یکسان یافت. نویسنده این گرایش را سرآغاز تبدیل دانشکدههای ادبیات به مراکز «تبلیغ چپگرایی» میداند، که سرانجام موجب بیاعتمادی عمومی شد.
بالاش با آزمایشهای شخصی نشان میدهد که چگونه چت جیپیتی میتواند سبک نویسندگی او را تقلید کند بهگونهای که حتی متخصصان قادر به تشخیص نباشند. به نظر او با پیشرفت فناوری، جلوگیری از تقلب علمی غیرممکن خواهد شد، و معلمان ادبیات دیگر جایگاهی نخواهند داشت.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید