کد مطلب: 

260164

«مشارکت و سرمایه اجتماعی، حلقه گم شده توسعه»

در سال های اخیر اهمیت و نقش سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارایی نامشهود ، مورد توجه اکثر دولت ها و اندیشمندان قرارگرفته و بخشی از توسعه و تحول کشورهای توسعه یافته نشات گرفته از مشارکت و ظهور سرمایه اجتماعی می باشد. دولت ها و جوامع بهره مند از سطوح بالاتر مشارکت و سرمایه اجتماعی، از دستاوردهای توسعه ای بهتر و حکومت کارا تری برخوردار بوده اند. دولت هایــی که از طریـق بستــر سازی و اعتماد سازی توانسته اند به تولید سرمایه اجتماعی و روح مشارکت بپردازند سعی نموده اند که ضمن دعوت از اندیشمندان و صنعتگران در برنامه های راهبردی و قانون گذاری های مرتبط با اقتصاد ، بستر های تحریک و تشویق فعالان اقتصادی و ایجاد محیطی که افراد با اعتماد بتوانند به کسب و کار بپردازند را فراهم آورند.
«مشارکت و سرمایه اجتماعی، حلقه گم شده توسعه»

به گزارش سیتنا، دکتر داوود ادیب، رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران، در سرمقاله شماره 71 ماهنامه نسل چهارم نوشت:

در دهه های گذشته و در ادبیات اقتصادی جهان ، سرمایه  فقط به  سرمایه های فیزیکی و انسانی محدود می شد، اما در دهه های اخیر سرمایه اجتماعی غالبا در مشارکت و  در تحلیل های اقتصادی گنجانده شده است. بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده می‌داند که حاصل تاثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. 

بدیهی است امروزه نقش شبکه های اجتماعی کاملا پر رنگ بوده و  سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهم تر از سرمایه فیزیکی و انسانی جوامع بشری را  در سازمان ها ایفا می کند و بدیهی است که  بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار خواهد بود.

در شرایط کنونی و با توجه به گستردگی شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر شبکه های مجازی و ظهور اقتصاد دیجیتال و  کسب و کارهای شبکه‌ای،  بدون همفکری و هم‌اندیشی با فعالان اقتصادی‌ و تشکل ها  در یک ساختار مشارکتی‌، دولت جدید راه دیگری را  برای توسعه نخواهد داشت و به مرور زمان سرمایه اجتماعی در حوزه های مختلف و از جمله  کسب و کار از بین خواهد رفت  و بدیهی است که  در صورتیکه سرمایه اجتماعی یک جامعه اقتصادی پایین باشد ، افت و زوال سرمایه اجتماعی‌، سبب می شود تا اقتصاد از درون تهی شده‌، و بحران هویت در آن جامعه هویدا گردد‌. در چنین شرایطی همان طور که تجربیات جهانی نشان میدهد‌، دست یابی به توسعه امکان پذیر نبوده و توسعه در عرصه های مختلف سیاسی‌، اجتماعی‌، ‌اقتصادی و فرهنگی امری محال خواهد بود. 

در شرایط کنونی کشور که در شرایط جنگ اقتصادی و جنگ نرم قرار داریم و تحریم‌های ظالمانه و علی الخصوص بانکی و عدم امکان توسعه فعالیت های اقتصادی، تولید و ارایه خدمات را برای فعالان اقتصادی ما با مشکل روبرو نموده است در این  شرایط‌، تنها راه برون رفت از این وضعیت توجه به نیازهای فعالان اقتصادی‌، مشارکت با آنها و همفکری با تشکل ها خواهد بود‌. بدیهی است که نقش تشکلهای مردم نهاد، اتحادیه‌ها و سندیکاهای صنفی در روند و جریان های سیاست گذاری‌ها از جمله اصول اولیه و استاندارد کلان خط و مشی‌های کشورهای توسعه یافته دنیا بوده و تجربه‌های موفق این نوع مشارکت در دولت های موفق فراوان دیده می شود.

همفکری و مشارکت‌، ضرورت جامعه امروز ایران می باشد . تا زمانی که بین فعالان اقتصادی و دولت مردان اعتماد وجود نداشته باشد‌ و زبان مشترکی شکل نگیرد راه توسعه و  حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال فراهم نخواهد بود‌‌. دولت می‌بایست ضمن احترام به ارزش‌های اجتماعی مردم  و در نظر گرفتن مسایل مربوط به حوزه های کسب و کار فعالان اقتصادی‌، ‌محیط اجتماعی اعتمادزا به تولید سرمایه اجتماعی و مشارکت  را فراهم آورده و راه‌های رسیدن به توسعه و سهولت کسب و کار را امکان‌پذیر نماید. 

شبکه های اجتماعی و کسب و کارهای مبتنی بر  اقتصاد دیجیتال‌، کانون و مرکز ثقل کار توسعه  و تلاش و پیشرفت در عصر حاضر و در انقلاب صنعتی چهارم و به زعم برخی از اندیشمندان انقلاب پنجم ‌تلقی می‌شود. درگذر از این دو انقلاب‌،  باید به توانمندی ها و قابلیت‌های افراد و انسانها در بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر شبکه‌های مجازی‌ و بکارگیری تکنولوژی‌های ‌مدرن هوش مصنوعی و اینترنت اشیا‌  ‌اهتمام ویژه‌ای قائل شویم. زیرا با بکارگیری روش‌های جدید در بازارهای جهانی‌، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به  قدرت  بالا در منطقه آماده می‌سازیم. 

ساختارهای مبتنی بر مگادایم های جدید و از جمله اقتصاد دیجبتال‌، استفاده از اینترنت اشیا‌، ‌بلاک چین‌ و هوش مصنوعی می‌‌تواند عنصر خلاقیت و نو آوری را به ژرفای وجود طراحان و برنامه نویسان  تزریق کند‌، به شکلی که « شبکه های  مجازی‌» و «بازار سنتی» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالب‌های اجتماعی توسعه زا و نوآورانه  را شکل دهند.

در پایان باید اذعان کرد که  نقش، اهمیت و  توجه  دولت به مشارکت بخش خصوصی و تشکل ها و  همچنین  سرمایه اجتماعی به عنوان کانون اندیشه نوگرایی و توسعه‌، در ایجاد روحیه خلاقیت و نوآوری در بخش های مختلف صنعت  و تجارت برون مرزی و گسترش روحیه کارآفرینی و توسعه کسب و کار جدید در جامعه ، انکار ناپذیر بوده  است. این توجه و مشارکت می‌تواند مشکلات پیش‌رو در جامعه و مشکلات پیش آمده برای فعالان اقتصادی که به دلایل مختلف در سال‌های گذشته‌،  بخش بزرگی از سرمایه‌های خود را از دست داده اند از جمله، تعطیلی کسب و کارها‌، ‌بیکاری، فقر، اعتیاد، فساد و بی هویتی‌ را مرتفع سازد  و آنها را در مسیرهای شغلی که مولد سرمایه و فرصت‌های جدید است، ‌هدایت نماید‌. آشکار است‌ که‌ این‌ همبستگی ‌و مشارکت بین دولت و اکوسیستم‌ مولد جامعه ‌می تواند ‌ضمن توسعه پایدار و سهولت کسب و کار‌،‌ به عنوان یک حامی‌، ‌نقش بسیار مؤثری ‌در راه‌اندازی کسب و کارهای ‌جدید‌ و توسعه فعالیت‌های شغلی مبتنی بر شبکه های مجازی و اقتصاد دیجیتال  را در جامعه فراهم سازد.

انتهای پیام

به این محتوا امتیاز دهید: 

میانگین: 4.3 (3 رای)
سیتنا 3
2021-08-15 15:16

افزودن دیدگاه جدید