روزنامهنگار راهحلگرا بعد از شناسایی و تحلیل ریشهها به دنبال راه حل ها می رود
محمد مهدی فرقانی، استاد ارتباطات و روزنامه نگاری راهکار را در روزنامهنگاری راهحلگرا می داند و معتقد است که روزنامهنگاری راهحلگرا تنها بازتابدهنده بحرانها نیست، بلکه با بررسی دقیق دادهها و شواهد، محدودیتها و کارآمدی راهحلها را تحلیل میکند و به دولتها امکان میدهد اقدامات اثربخش را شناسایی و تعمیم دهند.
شفقنا رسانه– این روزها، زندگی ما با انبوهی از اخبار منفی پر شده است. از شبکههای اجتماعی گرفته تا رسانههای رسمی و غیر رسمی، هر لحظه با خبرهای منفی بمبارانمان می کنند. این جریان مداوم، گاهی باعث خستگی ذهنی و حس ناامیدی میشود. محمد مهدی فرقانی، استاد ارتباطات و روزنامه نگاری راهکار را در روزنامهنگاری راهحلگرا می داند و معتقد است که روزنامهنگاری راهحلگرا تنها بازتابدهنده بحرانها نیست، بلکه با بررسی دقیق دادهها و شواهد، محدودیتها و کارآمدی راهحلها را تحلیل میکند و به دولتها امکان میدهد اقدامات اثربخش را شناسایی و تعمیم دهند. این رویکرد به دولت کمک میکند تا تصمیمگیریها مبتنی بر شواهد و تجربههای واقعی باشد و از اتکا به ادعاهای صرف یا تبلیغاتی پرهیز شود. همچنین، رسانهها میتوانند دولت را در مواجهه با ناکارآمدیها و ضعفها مورد پرسش قرار دهند و مطالبه کنند که چرا از راهحلهای موفق استفاده نمیشود.
گفتگوی شفقنا رسانه با محمد مهدی فرقانی، استاد ارتباطات و روزنامه نگاری را در ادامه بخوانید…
روزنامهنگاری راهحلگرا بر پاسخها و تحلیل فرایند حل مسئله تمرکز دارد
روزنامهنگاری راهحلگرا بهجای برجستهسازی بحران، مسیر حل مسئله را بررسی میکند
روزنامهنگاری راهحلگرا بهدنبال نسخهپیچی سادهانگارانه یا امیدآفرینی کاذب نیست
روزنامهنگاری راهحلگرا از قهرمانسازی آگاهانه فاصله میگیرد
روزنامهنگاری سنتی بحرانمحور است، روزنامهنگاری راهحلگرا مسئلهمحور
روزنامه نگاری راهحلگرا اساسا چیست و مهمترین تفاوت آن با روزنامه نگاری رویدادمحور و انتقادی چیست؟
روزنامهنگاری راهحلگرا رویکردی حرفهای و نسبتاً نوین در عرصه روزنامهنگاری است که تمرکز آن صرفاً بر بازنمایی مشکلات، بحرانها و آسیبها محدود نمیشود، بلکه به بررسی پاسخها، راهحلها و ابتکارات اتخاذشده برای مواجهه با مسائل اجتماعی میپردازد. در این رویکرد، حتی تجربههای ناموفق نیز ـ در صورتی که حاوی درسآموختههای قابل تحلیل باشند ـ مورد توجه قرار میگیرند.
در واقع، روزنامهنگاری راهحلگرا با شناسایی یک مسئله اجتماعی مشخص آغاز میشود و سپس، بر پایه دادههای معتبر، شواهد تجربی و تجربههای مستند، به واکاوی پاسخها و اقداماتی میپردازد که با هدف حل آن مسئله به کار گرفته شدهاند. برای مثال، بررسی اینکه مسئولان، شهروندان یا نهادهای مدنی در مواجهه با بحران آب در یک منطقه مشخص چه راهبردهایی را اتخاذ کردهاند و این اقدامات تا چه اندازه به حل یا کاهش مسئله انجامیده است. بدیهی است که این راهحلها الزاماً قابل تعمیم کامل به سایر مناطق نیستند، اما میتوانند الهامبخش، آموزنده و قابل اقتباس باشند.
با این حال، باید تأکید کرد که روزنامهنگاری راهحلگرا به معنای تبلیغ، امیدآفرینی کاذب یا ارائه نسخههای دستوری و سادهانگارانه نیست. این رویکرد همچنان ماهیتی انتقادی، مستقل و مبتنی بر واقعیت دارد و به ارزیابی دقیق کارآمدی راهحلها، محدودیتها و پیامدهای آنها میپردازد.
از جمله ویژگیهای اصلی روزنامهنگاری راهحلگرا میتوان به تمرکز بر «پاسخها» بهجای تمرکز صرف بر «مشکل» اشاره کرد؛ تفاوتی که آن را از روزنامهنگاری سنتی یا رویدادمحور متمایز میسازد. در حالی که روزنامهنگاری متعارف عمدتاً بر بحرانها، رویدادها و ناکامیها تأکید دارد، روزنامهنگاری راهحلگرا توجه خود را معطوف به چگونگی مواجهه با مسئله و تلاش برای حل آن میکند. این رویکرد به شواهد تجربی و دادههای قابل اعتماد متکی است، محدودیتها و احتمال شکستها را بررسی میکند و امکان تعمیم یا الهامگیری از راهحلهای ارائهشده را بهصورت تحلیلی میسنجد. همچنین، این نوع روزنامهنگاری بهطور آگاهانه از قهرمانسازی و رویکردهای تبلیغاتی فاصله میگیرد؛ امری که در بسیاری از نمونههای روزنامهنگاری سنتی مشاهده میشود.
در یک جمعبندی مقایسهای، میتوان گفت روزنامهنگاری راهحلگرا بر پاسخها و تحلیل فرایند حل مسئله تمرکز دارد، در حالی که روزنامهنگاری سنتی عمدتاً بر آسیبها، ناکامیها و برجستهسازی بحرانها متمرکز است. روزنامهنگاری راهحلگرا مخاطب را وارد فضایی شناختی و تحلیلی میکند، در حالی که روزنامهنگاری متعارف گاه میتواند به افزایش اضطراب، بیاعتمادی و احساس ناتوانی در مخاطب بینجامد. در نهایت، روزنامهنگاری راهحلگرا رویکردی مسئلهمحور دارد، در حالی که روزنامهنگاری سنتی بیشتر خبرمحور و رویدادگراست.
روزنامهنگاری راهحلگرا بدون اصلاح نگرش مدیریتی نهادینه نمیشود
روزنامهنگاری راهحلگرا در دولتهای توسعهگرا معنا پیدا میکند
هیچ دولتی بدون مشارکت مردم و نقش آفرینی رسانهها به توسعه پایدار نمیرسد
خبر منفی در روزنامهنگاری راهحلگرا، نشانهای برای جستوجوی راهحل است
گفته می شود که برای حرکت رسانههای ایرانی بهسمت روزنامهنگاری راهحلگرا ، باید تغییرات ساختاری در اتاقهای خبر صورت گیرد. به عقیده شما چه تغییراتی لازم است و آیا این تغییر بیشتر نیازمند مهارتافزایی است یا تغییر در مدیریت تحریریه و سیاستهای رسانه؟
برای تحقق روزنامهنگاری راهحلگرا، هم اصلاح نگرش مدیریتی و هم ارتقای دانش و مهارت حرفهای در حوزه روزنامهنگاری ضروری است. این آگاهی و توانمندی باید بهصورت همزمان در سطح مدیریت رسانه، بدنه تحریریه و دبیران سرویسها شکل بگیرد تا امکان نهادینه شدن این رویکرد در اتاقهای خبر فراهم شود.
نکته دوم آن است که روزنامهنگاری راهحلگرا عمدتاً در جوامعی کارآمد و اثربخش است که دولتها بهطور واقعی در پی حل مسائل عمومی باشند و از رسانهها بهعنوان منبعی برای دریافت ایدهها، راهحلها و پیشنهادهای عملی استفاده کنند. این رویکرد با بهرهگیری از دیدگاههای نخبگان و تجربههای زیسته شهروندان، چه در جوامع محلی و چه در سایر جوامع، میتواند در خدمت پیشبرد اهداف توسعهای دولتها قرار گیرد.
بر این اساس، دولتها پیش از هر چیز باید رویکردی توسعهگرا داشته باشند و بهصورت ذاتی از مشورت، نقد و ایدهپردازی رسانهها استقبال کنند و متقاضی استفاده از این ظرفیت برای حل مسائل باشند. هیچ دولتی بدون مشارکت فعال مردم و بدون نقشآفرینی رسانهها در فرایند توسعه نمیتواند به موفقیت پایدار دست یابد. ازاینرو، لازم است رسانهها بهعنوان یکی از ابزارهای مهم توسعه تلقی شوند و پیشنهادها و راهحلهای ارائهشده از سوی آنها مورد توجه و استقبال قرار گیرد. در مقابل، رسانهها نیز باید با ایجاد پیوند مؤثر با بدنه نخبگانی و بهرهگیری از تجربههای جوامع دیگر، در سطوح محلی و بینالمللی، به تولید ایدههای نو برای حل مسائل اجتماعی بپردازند؛ برای نمونه، بررسی اینکه چگونه میتوان فقر را در یک جامعه کاهش داد یا بحران آب را بهشیوهای پایدار مدیریت کرد و اینکه تجربههای دیگر جوامع تا چه اندازه میتواند الهامبخش باشد.
در نتیجه، شناخت دقیق مسئولیت و رسالت روزنامهنگاری راهحلگرا باید بهطور همزمان در مدیریت رسانهها، ساختار حکمرانی و بدنه تحریریه شکل گیرد. این شناخت زمینهساز فاصله گرفتن تدریجی از روزنامهنگاری بحرانمحور است؛ رویکردی که بهطور سنتی در بسیاری از رسانهها رواج دارد و در آن «خبر بد» غالباً بهعنوان «خبر جذاب» تلقی میشود. در حالی که در روزنامهنگاری راهحلگرا، خبر منفی صرفاً نشانهای برای جستوجوی راهحل و تبیین مسیرهای بهبود وضعیت موجود است.
بر همین اساس، این نوع روزنامهنگاری از هیجانآفرینی کاذب، تحریک احساسات، برجستهسازی افراطی بحرانها و در نهایت دامن زدن به بیاعتمادی مخاطبان پرهیز میکند. با این حال، باید توجه داشت که روزنامهنگاری همواره این ظرفیت بالقوه را دارد که به دام تبلیغ یا قهرمانسازی بیفتد. ازاینرو، ضروری است این دانش و توانایی حرفهای در بدنه تحریریهها، مدیریت رسانهها و ساختار رسمی حکمرانی نهادینه شود که وظیفه اصلی رسانهها تبلیغ نیست، بلکه ایفای نقشی انتقادی، مستقل و سازنده در خدمت توسعه اجتماعی است.
تمرکز یکجانبه بر بحران، اضطراب و بیاعتمادی در مخاطب تولید میکند
ترس از تلقی جانبداری و تبلیغ، رسانهها را از روزنامه نگاری راه حل گرا دور کرده است
روزنامهنگاری راهحلگرا نه در تقابل با نقد، بلکه در امتداد آن تعریف میشود
همه مشکل را میگویند، اما کمتر کسی دنبال راهحل میرود
روزنامه نگاری راهحلگرا نیازمند دانش، بینش تحلیلی و تلاش نظامند برای جستجوی راه حل هاست
با این اوصاف رسانههای داخلی در پوشش بحرانهایی مانند آلودگی هوا، آب، ناترازی انرژی یا مسکن، بیشتر «شرح مشکل» میدهند تا «حل مسئله». مهمترین دلیل این فاصله چیست؟
در بسیاری از موارد، رسانهها صرفاً به توصیف و برجستهسازی مشکلات و بحرانها بسنده میکنند و تمرکز یکجانبه بر بحران میتواند در بلندمدت به افزایش اضطراب عمومی و شکلگیری بیاعتمادی در میان مخاطبان منجر شود.
یکی از مهمترین دلایل فاصله گرفتن رسانهها از رویکرد راه حل گرا، این نگرانی است که پرداختن به راهحلها بهعنوان نوعی تبلیغ یا جانبداری تلقی شود. از آنجا که نقد همواره بهعنوان یکی از وظایف ذاتی رسانهها به رسمیت شناخته شده است، معمولاً رسانهای که موضع انتقادی پررنگتری دارد، مقبولتر و حرفهایتر به نظر میرسد. این برداشت، در اصل، ریشه در کارکرد انتقادی رسانه دارد، اما مسئله در اینجاست که روزنامهنگاری راهحلگرا نه در تقابل با نقد، بلکه در امتداد آن تعریف میشود.
نکته دوم آن است که پرداختن به روزنامهنگاری راهحلگرا مستلزم دانش، بینش تحلیلی و تلاش نظاممند برای جستوجوی راهحلهای ممکن و مطلوب است. به همین دلیل، در عمل اغلب با نوعی سادهسازی مواجه میشویم: همه به بیان مشکل میپردازند، اما کمتر کسی مسئولیت بررسی و ارائه راهحل را بر عهده میگیرد. برای مثال، در موضوع آلودگی هوا، معمولاً رسانهها به تکرار گزارههایی مانند «هوا آلوده است»، «مدارس باید تعطیل شوند» یا «شرایط بحرانی است» بسنده میکنند، بدون آنکه به تحلیل علل، بررسی تجربههای موفق یا ناموفق دیگر جوامع و واکاوی گزینههای سیاستی ممکن بپردازند.
در چنین شرایطی، این رسانهها هستند که باید به فرایند یافتن راهحل و حل مسئله کمک کنند؛ امری که در چارچوب روزنامهنگاری دادهمحور و تحلیلی معنا پیدا میکند. البته این به آن معنا نیست که روزنامهنگاری راهحلگرا صرفاً وظیفه ارائه راهحل دارد یا از نقد عملکرد دولت و نهادهای حاکمیتی فاصله میگیرد. برعکس، این رویکرد بهصورت جدی به نقد سوءعملکردها، سوءمدیریتها، ضعفها و ناکارآمدیها میپردازد و آنها را به چالش میکشد، اما در گام بعدی میکوشد نشان دهد برای غلبه بر این ناکارآمدیها چه مسیرها و راهحلهایی میتواند در دستور کار قرار گیرد.به بیان دیگر، روزنامهنگاری راهحلگرا نقد را نقطه پایان نمیداند، بلکه آن را نقطه آغاز تحلیل و جستوجوی راههای بهبود و اصلاح میبیند.
با اتکا به دانش سطحی نمیتوان وارد عرصه روزنامه نگاری راه حل گرا شد
روزنامهنگاری راهحلگرا مستلزم پژوهش نظاممند و دانش تخصصی است
هر مسئله اجتماعی پیشینه و ریشههای مشخصی دارد
روزنامهنگار راهحلگرا بعد از شناسایی و تحلیل ریشهها به دنبال راه حل ها می رود
با همهی این مشکلات روزنامهنگارها بر مبنای «شواهد» کار خود را پیش میبرند. شاید اینجا جمعآوری شواهد سختتر باشد. در این وضعیت یک روزنامهنگار چگونه میتواند به دادههای معتبر دسترسی داشته باشد؟ رسانههای ایرانی چگونه میتوانند گزارشهای مبتنی بر شواهد تولید کنند که رویکردی راهحلگرا هم داشته باشد؟
پرداختن به این رویکرد مستلزم انجام پژوهش، جستوجو و بررسی نظاممند از یکسو و برخورداری از دانش و شناخت تخصصی از سوی دیگر است. باید توجه داشت که روزنامهنگاران صرفاً با اتکا به دانش سطحی یا اطلاعات عمومی روزمره نمیتوانند بهراحتی وارد این عرصه شوند. آنان لازم است بدانند هر مسئله اجتماعی دارای پیشینه، زمینهها و علل مشخصی است که به شکلگیری آن انجامیده است.
در این چارچوب، روزنامهنگار باید ابتدا به شناسایی و تحلیل ریشهها و عوامل بروز مسئله بپردازد و سپس بررسی کند که چه راهبردها و راهحلهایی برای غلبه بر این عوامل وجود دارد. مطالعه تجربهها و الگوهای مشابه در دیگر جوامع، اعم از موفق یا ناموفق، و ارزیابی میزان قابلیت اقتباس آنها میتواند نقش مهمی در فهم بهتر مسئله و ارائه تحلیلهای کارآمد ایفا کند.
ازاینرو، روزنامهنگاری راهحلگرا بهطور همزمان نیازمند دانش علمی، تحقیق میدانی و کتابخانهای و ارتباط مستمر با بدنه نخبگانی و متخصصان است؛ عناصری که در کنار یکدیگر امکان تولید محتوای تحلیلی، دقیق و اثربخش را فراهم میکنند.
حمایت قانونی از روزنامهنگاران، گام نخست برای راهحلگرایی است
روزنامهنگاری راهحلگرا راهحلها را در بستر ساختار قدرت تحلیل میکند نه جدا از آن
نبود قوانین حمایتی مسیر پرداختن روزنامهنگاران به حقیقت را دشوار کرده است
تفکر نقادانه شرط اصلی مشارکت رسانهها در توسعه است
رسانهها نباید به دام تبلیغ یا بازارگرمی بیفتند
روزنامهنگاری راهحلگرا نگاهی آرمانگرایانه و انتزاعی به راهحلها ندارد
برای آنکه رسانهها بتوانند بهطور واقعی به سمت روزنامهنگاری راهحلگرا حرکت کنند، چه نوع بستر و حمایت نهادی باید از سوی دولت و حاکمیت فراهم شود؟
نخستین گام، حمایت از حقوق حرفهای روزنامهنگاران در چارچوب قانون و بهرسمیتشناختن این حقوق است؛ امری که در شرایط کنونی ایران با خلأهای جدی مواجه است. رسانهها باید از این حق برخوردار باشند که، در مواجهه با بحرانها، مشکلات و نارساییها، نقش انتقادی خود را ایفا کنند و در عین حال، فراتر از نقد صرف، به شناسایی راهحلها و تبیین چگونگی غلبه بر مسائل کمک رسانند. تحقق چنین نقشی مستلزم برخورداری از نگرشی انتقادی و تفکر نقادانه است.
تفکر نقادانه نیز خود نیازمند دانش، آموزش و توان تحلیلی است. ازاینرو، دولت و مجموعه حاکمیت در وهله نخست باید جایگاه و نقش رسانهها را بهعنوان یکی از بازیگران مؤثر در فرایند توسعه بهرسمیت بشناسند. در حال حاضر، نبود قوانین روشن و حمایتی در این زمینه، همراه با وجود موانع و محدودیتهای عملی، مسیر پرداختن روزنامهنگاران به حقیقت و مشارکت مؤثر آنها در فرایند توسعه را با دشواریهای فراوان مواجه کرده است.
در گام دوم، دولت باید رویکردی صریحاً توسعهگرا اتخاذ کند تا امکان حمایت واقعی از روزنامهنگاری راهحلگرا فراهم شود. باید توجه داشت که روزنامهنگاری راهحلگرا راهحلها را در بستر ساختار قدرت تحلیل میکند، نه جدا از آن. این رویکرد نگاهی آرمانگرایانه و انتزاعی به راهحلها ندارد، بلکه بررسی میکند که ساختارهای موجود تا چه اندازه خود در شکلگیری مشکل نقش داشتهاند یا تا چه حد در مواجهه با حل مسئله ناتوان بودهاند؛ سپس این ناکارآمدیها را بهصورت انتقادی واکاوی میکند.
در عین حال، روزنامهنگاری راهحلگرا میتواند به دولتهای توسعهگرا کمک کند تا از پیشنهادها و راهحلهای ارائهشده در این چارچوب برای حل مسائل بهره ببرند. برای مثال، اگر در یک جامعه محلی یا منطقهای ادعایی درباره حل مشکل کمآبی مطرح شود، رسانه در وهله نخست موظف است این ادعا را بررسی و راستیآزمایی کند و بسنجد که آیا این راهحل در عمل به نتیجه رسیده است یا صرفاً در حد یک ادعا و نوعی تبلیغ باقی مانده است. در بسیاری از موارد، چنین ادعاهایی فاقد پشتوانه عملی هستند و بیش از آنکه مبتنی بر شواهد باشند، جنبه بازارگرمی دارند.
چنانچه این ادعاها کارآمد نباشند، رسانه میتواند مدعیان را بهطور مستدل به چالش بکشد؛ و اگر کارآمدی آنها در عمل اثبات شده باشد، این وظیفه رسانه است که دولت را مورد پرسش قرار دهد و مطالبه کند که چرا با وجود امکانپذیری و اثربخشی این راهحلها، اقدامی برای بهرهگیری یا تعمیم آنها صورت نمیگیرد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید