کدخبر :10458 پرینت
12 آبان 1392 - 17:05

آقای خاتمی! تمدن ایران 5000 ساله است

متن خبر

سعید لقمان طی یادداشتی در روزنامه قانون، از بخشی از سخنان روز جمعه آیت‌الله سیداحمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعه تهران انتقاد کرد.

به گزارش سرویس گوناگون سیتنا، در این یادداشت آمده است: «"این آدم بی‌شخصیتی که در مذاکرات ایران و آمریکایی‌ها با کمال بی‌ادبی به ملتی با تمدن 1400 ساله اهانت می‌کند مصداق واقعی تفکرات آنهاست." (آیت‌الله سید احمد خاتمی خطیب موقت نماز جمعه تهران)

شاید پر بیراه نباشد که یکی از علت‌های انسداد و انفعال اندیشه در ایران را خوانشی تکه‌پاره از کلیت تاریخ تمدن ایران‌زمین بدانیم؛ خوانشی که بر پایه آن، باستانگرایانش، تاریخ ایران را با تازش اعراب پایان‌یافته تلقی می‌کنند و تو گویی در این 1400 سال پس از آن که مزین به نام بزرگانی چون رازی، بیرونی، پورسینا، خیام، فردوسی، سهروردی، مولانا، سعدی، حافظ و صدها تن دیگر است، هیچ نشانی از تمدن ایرانی نیست! واژگونه این جماعت، آنانی‌اند که خاستگاه تاریخ ایران را تازش اعراب می‌دانند و گویی ایرانیان، یک‌شبه از زیر بته سر برآورده‌اند و پیش از آن، هیچ نشانی از تاریخ و فرهنگ و شهرآیینی در این سرزمین سراغ نتوان کرد! گروه دیگر، کمونیست‌هایی‌اند که کلیت این تاریخ را ستمشاهی و بنابراین بی‌ارزش می‌دانند!

این خوانش‌ها که برآمده از باورهایی ایدئولوژیک است و اعتبار علمی ندارد، در فهم و شناخت ما از پیشینه‌مان و اینکه که هستیم و چه نقشی در تاریخ تمدن بشری داشته‌ایم و به اعتبار این گذشته، چه اثری بر آینده بشری می‌توانیم بگذاریم، خدشه‌ای جبران‌ناپذیر وارد می‌کند.

به گواهی تاریخ، تمدن 5000 ساله ما که در 25 قرن پیش، توانست وحدت سیاسی‌اش را هم در کلیتی یکپارچه به نام ایران‌زمین تثبیت کند، کهن‌ترین تمدن پیوسته جهانی شناخته می‌شود.

با ورود اسلام به ایران، این ایرانیان بودند که مهم‌ترین نقش را در شکل‌گیری آنچه که امروزه تمدن اسلامی خوانده می‌شود، ایفا کردند.

اگر نام نویسندگان، دانشمندان، شاعران و حتی نامداران فقه و اصول و حدیث را از قرون سوم تا پنجم قمری فهرست کنیم، با شگفتی درمی‌یابیم که بیش از 90 درصد آنان، ایرانی بوده‌اند و این دو حالت دارد؛ یا ایرانیان از نژادی برگزیده بوده‌اند که طبعا چنین نیست یا اینکه این مهم رخ نداده است مگر به علت پیشینه تمدنی که از دیرباز در این سرزمین وجود داشته است. آن‌چنان که در سده نهم قمری، ابن خلدون تونسی، تاریخ‌نگار بزرگ و نخستین جامعه‌شناس برجسته جهان، می‌نویسد: «و بدان که مابین اممی که اخبار و تاریخ احوال ایشان به ما رسیده است، اقوامی که از همه بیشتر به علوم عقلیه توجه نموده‌اند، دو قوم بزرگ قبل از اسلام، یعنی ایرانیان و یونانیان بوده‌اند ... اما ایرانیان، اهمیت این علوم عقلیه نزد ایشان به‌ غایت عظیم بوده است و دامنه آن به‌ غایت وسیع، به مناسبت عظمت و فخامت دولت ایشان و طول مدت سلطنت آنان و گویند این علوم به یونانیان از جانب ایرانیان منتقل شده است.» همو در جایی دیگر می‌افزاید: «واقعیتی برجسته است که بیشتر دانشمندان اسلامی چه در علوم دینی و چه علوم عقلی به جز چند تن، همه غیر عرب بودند ... همه آنها از لحاظ نژاد، ایرانی به شمار می‌رفتند. چنانکه صاحب صناعت نحو «سیبویه» و پس از او «فارسی» و به دنبال آنان «زجاج» بود ... همچنین بیشتر دانندگان حدیث ... ایرانی بودند یا از لحاظ زبان و مهد تربیت، ایرانی به شمار می‌رفتند ... و همه عالمان اصول فقه چنانکه می‌دانی و هم کلیه علمای کلام و همچنین بیشتر مفسران ایرانی بودند و به جز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و از این‌رو مصداق گفتار پیامبر (ص) پدید آمد که فرمود: اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد، قومی از مردم ایران بدان نائل می‌آیند و آن را به دست می‌آورند ... اما علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد، مگر پس از عصری که دانشمندان و مولفان متمایز شدند ... بالنتیجه این علوم به ایرانیان اختصاص یافت و تازیان آنها را فرو گذاشتند و از ممارست آنها منصرف شدند و به جز ایرانیان عربی‌دان، کسی آنها را نمی‌دانست مانند همه صنایع.»

در فرجام، گفتنی است در زمانه‌ای که ملت‌های دیگر می‌کوشند با محو تاریخ تمدن ایران‌زمین از نداشته‌ها، داشته‌ها بسازند و از کاهی، کوه، چنین تقلیل پیشینه تمدنی کشور کهنسالمان، تنها مصداق یکی بر سر شاخ و بن می‌برید و آب به آسیاب دشمنان این مرز و بوم ریختن است و لا غیر.»

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.