به گزارش سیتنا، محمدرضا فرزین، رئیس فعلی بانک مرکزی که شایعات پذیرش استعفایش جدی شده است، در سالهای اخیر با چالشهای گستردهای روبهرو بوده است؛ از فشارهای ناشی از تحریمها و ناترازیهای بانکی تا انتظارات تورمی بالا. با این حال، بخش قابلتوجهی از کارشناسان معتقدند برخی تصمیمات استراتژیک او نتوانسته است به بهبود پایدار اقتصاد منجر شود.
تمرکز بر کنترل کوتاهمدت ارز یکی از اصلیترین انتقادات است. استفاده از تثبیت دستوری نرخ ارز و مداخلات سنگین در بازار، در کوتاهمدت نوسانات را کاهش داده اما در میانمدت باعث بازگشت شوکهای شدیدتر شده است.
از سوی دیگر، ضعف در مدیریت انتظارات تورمی و ارتباط با بازار، پیامهای متناقضی را به فعالان اقتصادی ارسال کرده و عملاً تورم را تشدید کرده است. کارشناسان معتقدند نبود راهبرد شفاف ارتباطی یکی از عوامل افزایش بیاعتمادی در بازار بوده است.
ناترازی بانکها و تعلل در اصلاح ترازنامهها نیز از دیگر نقاط ضعف برشمرده میشود. این تعلل باعث انتقال هزینههای ناترازی به پایه پولی و تورم شده و استقلال بانک مرکزی را کاهش داده است.
همچنین اتکای بیش از حد به ابزارهای کنترلی و بخشنامهای به جای سیاست پولی مدرن، پیشبینیپذیری بازار را کاهش داده و سیاستهای پولی را سلیقهای کرده است.
در مجموع، ترکیب این عوامل به کاهش اعتماد فعالان اقتصادی و افزایش تقاضای سفتهبازانه برای ارز و داراییهای جایگزین منجر شده است.
کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که بدون اصلاحات ساختاری و بازسازی اعتماد، تغییر مدیریتی بهتنهایی نمیتواند ثبات پولی و ارزی را تضمین کند.
انتهای پیام