دکتر داوود ادیب، رییس انجمن صنفی شرکت های فناور هوش مصنوعی و اقتصاد دیجیتال ایران در یادداشت ارسالی برای سیتنا آورده است:
هوش مصنوعی در چند سال اخیر از یک فناوری تخصصی به ابزاری فراگیر تبدیل شده است؛ ابزاری که تحلیلگران، پیشگویان، دانشجویان، طراحان، برنامه نویسان، پژوهشگران، صاحبان کسبوکار و حتی کاربران عادی برای کارهای روزمره از آن استفاده میکنند. با این حال شاهد این موضوع بوده ایم که فراگیری آن به معنای تمایل به پرداخت هزینه نبوده است.
آمارهای جهانی نشان میدهد که از میان حدود ۸۰۰ میلیون کاربر Chat GPT و چند صد میلیون نفر در نمونه های مشابه، تنها حدود پنج درصد حاضر شدهاند نسخه پولی آن ها را خریداری کنند. این شکاف بزرگ میان استفاده گسترده و پرداخت اندک، یک پرسش جدی ایجاد میکند: چه کسانی برای هوش مصنوعی پول میدهند و چرا؟
برای پاسخ، باید مصرف کننده را از سطح ساده «توان خرید» فراتر برده و او را در ساختار انگیزشی عمیقتری تحلیل کرد. نظریه مازلو ابزار دقیقی برای فهم این رفتار است؛ زیرا نشان میدهد که انتخاب اقتصادی تنها نتیجه وضعیت اقتصادی جامعه وافراد نیست، بلکه بازتاب اولویتهای روانی، احساس امنیت، سبک زندگی و فرهنگ است.
از منظر مازلو، انسان ابتدا تلاش میکند نیازهای زیستی و امنیتی خود را تأمین کند و سپس به سراغ نیازهای ارتباطی، احترام و در نهایت خود شکوفایی و خود تحققی برود.
هوش مصنوعی، به ویژه نسخههای پیشرفته پولی، در اکثر جوامع در طبقه بالاتر هرم قرار میگیرد: یعنی بخشی از نیازهای شغلی، حرفهای و خودتحققی. بنابراین فردی که هنوز درگیر نیازهای پایه است یا فشار اقتصادی را تجربه میکند، طبیعی است که برای ابزاری دیجیتال حتی اگر ارزشمند هم باشد هزینه قابل توجهی نکند.
این منطق هم در جهان صادق است و هم در ایران؛ با این تفاوت که در ایران شرایط اقتصادی، نوسان درآمد، تورم و چالشهای مالی باعث میشود درصد بیشتری از جامعه در همان دو طبقه نخست هرم باقی بمانند.
بر اساس تحلیلهای اقتصادی داخلی، حدود 60 تا 70 درصد جمعیت ایران در طبقه ای قرار میگیرند که قدرت خرید کالاها و خدمات مکمل مثل اشتراکهای دیجیتالی، دورههای آنلاین یا نسخههای پریمیوم هوش مصنوعی را ندارند. این گروه:
• بیشتر درآمد خود را صرف نیازهای اساسی مانند خوراک، مسکن، حملونقل و درمان میکنند،
• امنیت مالیشان شکننده است و هر هزینه اضافی «ریسک» تلقی میشود،
• بین یک سرویس دیجیتال و هزینههای ضروری، بدون تردید دومی را انتخاب میکنند.
برای این بخش، هوش مصنوعی پولی یک نیاز لوکس به حساب میآید، حتی اگر ابزار ارزشمندی باشد. این افراد ممکن است کنجکاو یا حتی علاقهمند به استفاده باشند اما پرداخت برایشان منطقی نیست؛ بنابراین نسخه رایگان طبیعیترین انتخاب است.

یکی از ویژگیهای خاص بازار ایران، فرهنگ نهادینه شده استفاده رایگان است؛ فرهنگی که اثر آن بر رفتار کاربران بسیار عمیقتر از ابعاد اقتصادی صرف است. این فرهنگ بر پایهٔ چند عامل شکل گرفته است:
الف) سابقه طولانی استفاده رایگان از نرمافزار
ایرانیان سالها به نسخههای کرکشده، اشتراکهای دستکاریشده، و ابزارهای رایگان دسترسی داشتهاند. این سابقه باعث ایجاد انتظار روانی شده است: و معمولا این تفکر وجود دارد « اگر رایگان هست، چرا باید پول بدهیم »؟
ب) روایت فرهنگی حقطبیعی بودن نسخه رایگان
در ناخودآگاه جمعی، رایگان امری غیرعادی نیست؛ بخشی از عرف است. بنابراین پرداخت تنها زمانی صورت میگیرد که نسخه رایگان کاملاً ناکارآمد باشد.
ج) عدم احساس «تعهد مالی» نسبت به سرویسهای دیجیتال
برخلاف کشورهای توسعه یافته که پرداخت آنلاین و اشتراک محور یک رفتار هنجارمند است، در ایران پرداخت برای سرویسهای جهانی نه عادت است و نه ساده. همین امر به استمرار فرهنگ رایگان خواهی کمک کرده است.
این فرهنگ در کنار فشار اقتصادی باعث شده حتی کسانی که توان مالی متوسط دارند نیز ترجیح دهند ابتدا نسخه رایگان را امتحان کنند و تنها در شرایط خاص به سراغ نسخه پولی بروند.
چرا با وجود میلیونها کاربر، تنها اقلیتی برای هوش مصنوعی پول میدهند؟
در ایران مسئله مهم دیگری نیز وجود دارد: حتی اگر فرد بخواهد پول بدهد، اغلب نمیتواند.
بهدلیل مسدود بودن مسیرهای پرداخت بینالمللی، خرید نسخههای رسمی مانند Chat GPT Plus یا APIهای پیشرفته هوش مصنوعی تنها از طریق واسطهها، کارتهای مجازی یا اکانتهای میانبر امکانپذیر است. این مسیرها:
• هزینه را چند برابر میکنند،
• ریسک مسدود شدن حساب دارند،
• و باعث میشوند خرید نسخه رسمی برای بسیاری «غیرمنطقی» شود.
در نتیجه،حتی کاربران مایل به پرداخت نیز اغلب به سمت نسخههای متن باز، جایگزینهای داخلی یا روشهای غیرمستقیم میروند.
پس از کنار گذاشتن بحثهای مربوط به موانع پرداخت و فرهنگ رایگان خواهی، میتوان گفت 5 تا 15 درصد از جامعه یعنی طبقه متوسط مرفه، متخصصان و صاحبان کسبوکار ، توان و تمایل واقعی برای خرید نسخههای پولی را دارند. انگیزههای این گروه کاملاً با طبقات بالاتر هرم مازلو هماهنگ است:
این افراد شامل برنامه نویسان، طراحان، تولیدکنندگان محتوا، پژوهشگران و مدیران هستند. نسخههای رایگان برای کارهای محدود خوب است اما برای نیازهای حرفهای مثل پردازش سریع، مدلهای قویتر، قابلیت تحلیل تصویر و تولید فایل کافی نیست. بنابراین پرداخت برایشان منطقی و سودآور است.
بخشی از کاربران ترجیح میدهند ابزار پیشرفته داشته باشند تا نماد کیفیت کار یا «جدیت حرفهای» باشد. اشتراک پولی برای آنان نوعی سرمایهگذاری در برند شخصی است.
در طبقه بالای هرم مازلو، افراد به دنبال پیشرفت و توسعه مهارتاند. برای این گروه، هوش مصنوعی پولی نه یک هزینه، بلکه ابزار رشد فردی است.
کاربرانی که میدانند نسخه پولی در همان هفته اول چند برابر هزینه را بازمیگرداند، بدون تردید خرید میکنند. این گروه معمولاً در حوزههای تولید محتوا، بازاریابی، معماری، پژوهش و تحلیل داده فعالاند.
گروه میانی: کسانی که میتوانند بخرند اما هنوز قانع نشدهاند
حدود 10 تا 20 درصد از جامعه در میانه طیف قرار دارند:
توان خرید نسبی دارند، اما تا زمانی که نسخه رایگان پاسخگوی نیازهایشان باشد، انگیزهای برای پرداخت ندارند. این گروه معتقدند: «تا وقتی رایگان جواب میدهد، چرا پول بدهم»؟
برای این دسته، مزیت نسخه پولی باید واضح، فوری و قابلاندازهگیری باشدوگرنه خرید به تعویق میافتد.
در یک جمع بندی این موضوع که «چه کسی حاضر است برای هوش مصنوعی پول بدهد؟» پاسخ سادهای ندارد، اما با نگاهی به نظریه مازلو میتوان رفتار کاربران ایرانی را دقیقتر فهمید:
• بیش از نیمی از جامعه به دلیل شرایط اقتصادی و تمرکز بر نیازهای پایه، توان پرداخت ندارند و نسخه رایگان انتخاب طبیعی آنهاست.
• فرهنگ رایگان خواهی باعث شده حتی کاربرانِ دارای درآمد نیز به آسانی برای سرویس دیجیتال پول نپردازند.
• تحریمها و دشواری پرداخت، بخش زیادی از «تمایل بالقوه» را خنثی کرده است.
• حدود ۱۵ تا ۲۵ درصد از جامعه متخصصان، کارآفرینان و کاربران حرفهای نسخه پولی را انتخاب میکنند، زیرا آن را ابزار کار و رشد میدانند.
• و بین این دو گروه، بخش میانی قرار دارد که تنها زمانی پرداخت میکند که ارزش افزوده نسخه پولی کاملاً ملموس باشد.
در نهایت، رفتار مصرفکنندگان ایرانی در حوزه هوش مصنوعی ترکیبی از اقتصاد، فرهنگ و روانشناسی است؛ و هر کسبوکاری که قصد فعالیت در ایران را دارد باید این سه لایه را همزمان درک کند تا رفتار کاربران را بهدرستی پیشبینی کند.
انتهای پیام