به گزارش سرویس شهروند خبرنگار سیتنا، محسن کاوسی، کارمند مخابرات استان خراسان رضوی این مطلب را برای سیتنا ارسال کرد:
بزرگداشت اسطوره دو و میدانی کشور علی باغبانباشی چگونه گذشت؟
پنجشنبه اول آذرماه ۱۴۰۳ ، به لطف دوستان کانون بازنشستگان از تاریخ و محل مسابقه با خبر شدم. با شور و اشتیاق به دیگر دوستان هم اطلاع دادم. صبح پنجشنبه همه کارهام رو تعطیل کردم و مهیا شدم برای مسابقه.
اولین بار بود که در مشهد داشتم در یک مسابقه رسمی شرکت میکردم. سالها بود که میدویدم اما تنها شخصی و در سطح اداره (کارمند مخابرات مشهد)
چه هیجان خوبی داشت. ۵۰ سالگی و شرکت در یک مسابقه. ۵ کیلومتر دویدن با ورزشکارانی که در نگاه اول نمیشناحتم. خودم رو رسوندم. ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم.
جمعیت زیادی از ورزشکاران پیر و جوان حاضر بودند؛ چه همه هیجانی، چه همه شور و اشتیاق، خنده و شوخی و اما جدّیتی مخفی در پشت چهرهها برای یک مسابقه.
و اما من در این میانه؛
جوانانی ده-پانزده ساله رو میدیدم و جوانانی ۲۰ ساله و بیشتر و اما جالبتر حضور جوانانی ۶۰ و ۷۰ ساله، انسانهایی که با حضورشان به من میگفتند که راه درست را انتخاب کردهام که حتی در ۶۰ و ۷۰ سالگی میتوان جوانی کرد.
همه تمرین میکردند حضور بانوان جوان و ورزشکار که با حسرت نگاه میکردند خیلی توی ذوق میزد، اما کم کم چهرههای اشنا پدیدار شدند. ورزشکارانی که هر صبح در پارک ملت مشهد و باغ وکیل آباد میدیدم.
پیشکسوتانی که آنها را بارها و بارها در پارک ملت، سرحال و سرزنده دیدهبودمشان و اما ناگهان برادرم، شاد و پر انرژی که انگیزهای شد برای شادی بیشتر.
مسابقه از طرف هیات دو و میدانی برگزار میشد، در ابتدای مسابقه هیچ امکاناتی وجود نداشت.
صفر مطلق؛ نه آبی،نه آبمیوه ای و نه هیچ چیز دیگر، اما اینقدر شوررو هیجان زیاد بود که هیچکس در بند این چیزها نبود.
مسابقه با خوشحالی فراوان شروع شد، ۵ کیلومتر، سربالایی اما هوای خوب و حضور ماشینهای راهنمایی و رانندگی؛
بدون هیچ مشکلی و دردسری، رسیدیم به آخر خط، بیش از صد ورزشکار خسته و عرق کرده رسیدند آخر خط و از هیچ چیز خبری نیست، نه آب معدنی نه آبمیوه، نه چای داغ و نه پذیرایی و اما مسوولانی که با کتو شلوار در خط اول برای یاد و گرامیداشت استاد و اسطوره دو و میدانی علی باغبانباشی روی صندلی های ردیف اول نشسته بودند و چندین خانواده که حضور داشتند.
چند بسته پذیرایی کنار گذاشته بودند که رسید به همون مسوولین و چند تا خانواده؛ و ورزشکارانی که خسته و تشنه به دنبال لیوانی آب بودند.
و اما مسوول فدراسیون که داشت از خودشون تقدیر میکرد بخاطر انجام این مسابقه بصورت رایگان، چون در کشورهای دیگه برای دوی ماراتن، صد دلار میگیرند و البته ایشون فقط همین صد دلارش رو یادش بود.
مراسم تموم شد، جوایز با شادی و سوت و تشویق داده شد؛ حالا باید برمیگشتیم، هیچ وسیلهای تدارک دیده نشده بود، خیلیها مجبور شدند مسیر رو دوباره با دویدن برگردند، خیلیها یه ماشین جور کردند و چندین نفری سوار شدند.
و احتمالا مسوولانی که برای تشکر از خودشون رفتند رستوران تا مراسم به بهترین شکلی به اتمام رسیده باشد…

انتهای پیام