چیستی و چرایی سیاست؛ واژهای جذاب برای همهی اقشار
در ابتدای قرن 21 هستیم هنوز برای رسیدن به این هدف راه درازی پیش رو داریم، با آنکه مکتبها و مسلکهای گوناگونی در این مسیر سعی وافی مبذول داشتهاند اما میتوان از طریق آموزش و پژوهش فرا گرفتنها را فرا گرفت، اندیشهها و نظریههای گوناگون را دید و سنجید و تجزیه و تحلیل کرد ولی نمیتوان با دادههای علمی کنونی سیاستمدار شد.
"علیرضا نژادحسن" - سیتنا - از زمانی که آدمها آموختند بر دایرهی نظم و قانون دور هم در حیطی اجتماعی به نام شهر زندگی کنند، کم کم رنگ و بوی واژهی سیاست البته نه به معنای فعلی آن شکل گرفت. برخی سیاست را آنقدر پیچیده تصور میکنند که اصلا حاضر نیستند به آن نزدیک شوند و سیاست را غولتر از آن میدانند که خود را به آن وابسته کنند یا آن را آنقدر ساده و پیش پا افتاده میانگارند که به خود اجازه میدهند در هر مقام و موقعیتی در این مقولهها دخالت کنند.
اما به راستی سیاست چیست و چرا این همه علاقمندی نسبت به موضوعات مربوط به آن وجود دارد؟
سیاست از تعاریف مختلفی بر گرفته است. استادان، پژوهشگران و تمامی اصحاب صاحب سخن با تراوش افکارشان صدها تعریف را ساختهاند. در این موضوع با دو تعریف متفاوت ولی با روشنگری میتوان دامنهی مباحث معطوف به آن را ترسیم کرد تا از خلال آن، خصیصهی واقعی سیاست را بیان کرد.
آن دو تعریف این دو جمله است:
سیاست، علم فرمانروایی بر کشور هاست
سیاست، فن و عمل فرمانروایی بر جوامع انسانی است
در این نوشتار به تعریف واژگان علم، فن عمل، فرمانروایی کشور و جوامع انسانی که بر حکومت قلمداد شده است می پردازیم.
نخست فرمانروایی (حکومت) در هر دو تعریف مشترک است و موضوع سیاست را پدیدار شده است.
در تعریف اول سیاست را (علم) دانسته و در تعریف دوم (فن عمل) و دو تعریف متفاوت برای فرمانروایی ایفاد شده است؛ کشورها و جوامع انسانی است.
با توجه به نکتهی نخست سیاست امری مربوط به (دولت) تلقی شده است و پدیدهای در وابستگی به قدرت؛ چراکه امر فرمانروایی به طور اخص در سازکار دولت و بطور اعم در هر جایی که پدیدهی قدرت به چشم میخورد حضور سیاست در جایی وجود دارد که قدرت حضور دارد. این حضور به صورت دولت سازمان یافته است و یا در حیطهی گستردهتری مثلا در جوامع مختلف.
بررسی تطبیقی قدرت در همهی اجتماعات امکان آن را فراهم میکند که بتوان به گونهی دقیقتر و علنیتری تفاوتهای اجتماعی آنها را ارزیابی و ارزش گذاری کرد. در خصوص اینکه سیاست علم است یا فن عمل هنوز بین نظریه پردازان اختلافهای فراوانی دیده میشود. گروهی آن را مشمول ضوابط و انضباط علم جامعه شناس دانسته در پی آنند که همهی پدیدارهای اجتماعی و اختصاصا سیاست را همچون نمودهای فیزیکی و طبیعی بررسی کنند. دانشگاهها و پژوهشگاهها علوم اجتماعی راه پیمای این طریقتاند.
سیاست را باید مقید به قوائد علمی کرده در شکل انضباط منجر علوم قرار داد. برای رسیدن به این هدف باید از سایر علوم مانند جامعه شناسی، آمار، اقتصاد، ریاضیات، روانشناسی و همهی رشتهها و ابزارهای لازم بهره برد.
در ابتدای قرن 21 هستیم هنوز برای رسیدن به این هدف راه درازی پیش رو داریم، با آنکه مکتبها و مسلکهای گوناگونی در این مسیر سعی وافی مبذول داشتهاند اما میتوان از طریق آموزش و پژوهش فرا گرفتنها را فرا گرفت، اندیشهها و نظریههای گوناگون را دید و سنجید و تجزیه و تحلیل کرد ولی نمیتوان با دادههای علمی کنونی سیاستمدار شد.
امید است روزی فرا رسد که سیاست علمی بتواند سراسر قلمرو سیاست را در همهی عرصهها در خود فرو گیرد و دنیای فن عمل را آرام آرام به تبعیت از انضباط علم الاجتماعی وادار سازد.
انتهای پیام
1390-11-10 - 12:55