کد مطلب: 

194924

در نشست تخصصی «سواد رسانه‌ای از دیروز تا فردا» چه گذشت؟

نشست تخصصی سواد رسانه‌ای در گذر تاریخ ایران، صبح سه‌شنبه ۱۴ دی ماه با حضور یونس شکرخواه، حسن نمک‌دوست، بهاره نصیری، رسول انباردارن و علی شاکر در دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها برگزار شد.
در نشست تخصصی «سواد رسانه‌ای از دیروز تا فردا» چه گذشت؟

به گزارش سیتنا، دکتر یونس شکرخواه، استاد روزنامه نگاری با اعتقاد بر اینکه سواد رسانه‌ای مستلزم رعایت عدالت اجتماعی است، تاکید کرد: هنوز هم به تعریفی که 10 سال پیش گفته‌ام، پایبندی دارم. هنوز هم فکر می‌کنم در بحث سواد رسانه‌ای، عدالت‌اجتماعی مطرح است.

او در عین حال با هشدار نسبت به این مطلب که آموزش سواد رسانه‌ای بحث خطرناکی در جامعه‌ی ماست، افزود: سواد رسانه‌ای یک چرخه پرماجراست که باید دید چه کسانی آن را می‌نویسند. سواد رسانه‌ای می‌تواند ضرورت دانش رسانه‌های پابلیک را برای ما گوشزد کند.  

این استاد روزنامه‌نگاری همچنین مطرح کرد: سواد رسانه‌ای هنوز برایم سوال شده است و تسلیم پاسخ‌های موجود نمی‌شوم. پرسشی که دارم این است که سواد رسانه‌ای برای کدام مخاطبان نوشته شده است؟

شکرخواه از عدالت ‌اجتماعی به عنوان گمشده سواد رسانه‌ای یاد کرد و گفت: من هنوز هم فکر می‌کنم که عادلانه نیست که بچه‌ها در معرض محتوای خشونت‌آمیز یا پورنوگرافیک قرار بگیرند و یا اینکه عده‌ای از اقشار جامعه به هر علتی مهارت استفاده از محتوای رسانه‌ای را نداشته باشند.

او تاکید کرد: عادلانه نیست که ما با هدف مصارف تجاری در معرض رسانه‌ها باشیم اما هوشیاری لازم به ما داده نشده باشد؛ اینها نشانه آشکار نبود عدالت اجتماعی است.

شکرخواه ادامه داد: ما خوب بلدیم که در یک مهمانی، کسی را دور بزنیم و برایش پیامک ارسال کنیم، خوب بلدیم در کلاس درس، یواشکی از معلم‌مان عکس بگیریم و آن را در جایی آپلود کنیم و بسیاری از یواشکی‌های دیگر. من مطمئنم که یک کارگر خدماتی ساده هم که به هر حال گوشی هوشمند دارد و به تلگرام هم متصل است، شماره همکارش را دارد، ولی نمی‌داند که این حق دسترسی به این تکنولوژی ارتباطی جدید، الزاماً به معنی حق ارتباط نیست و با آن متفاوت است. اینکه عده‌ای تشخیص بدهند که چگونه می‌توانند استفاده یا سوءاستفاده کنند و عده‌ای نتوانند تشخیص بدهند و به همین دلیل مورد سرزنش قرار بگیرند، نمونه‌ای از نبود عدالت اجتماعی است.

او با اعتقاد بر این که آموزش سواد رسانه‌ای در جامعه ما بحث خطرناکی است و مصونیت و حمایت ایجاد نمی‌کند، بلکه آماده‌سازی می‌کند، یادآور شد: از چند نشریه پرتیراژ کشور، یکی متعلق به شهرداری است، یکی متعلق به دولت و دیگری متعلق به صداوسیماست و ما در واقع سه روایت از کشور ایران داریم بسته به اینکه صندلی شما به کدام طرف شیفت شده باشد، شما یک تصویر متفاوت از ایران دارید.

این روزنامه‌نگار باسابقه در پایان تاکید کرد: سواد رسانه‌ای می‌تواند ضرورت داشتن رسانه‌های مستقل را به ما گوشزد کند که اگر «لوموند» خواندیم، فرانسوی نشویم و اگر «نیویورک تایمز» خواندیم، آمریکایی‌ نشویم. ما باید بدانیم که در همان خانه‌ای که زندگی می‌کنیم، برای پدرمان یک نسخه از سواد رسانه‌ای تجویز کنیم، برای بچه‌مان یک نسخه دیگر و برای خودمان هم یک نسخه جدا .

شکرخواه گفت: ما فقط ناظر سیستم هستیم نه اینکه فکر کنیم در حال پیچیدن نسخه هستیم؛ چرا که متأسفانه ما تنها بخشی از سیستم هستیم.

دکتر حسن نمک دوست تهرانی در ادامه‌ی این نشست درباره‌ی لزوم دسترسی آزاد به اطلاعات و رابطه آن با سواد رسانه‌ای، اظهار کرد: اساسا بدون دسترسی آزاد به اطلاعات، توسعه سواد رسانه‌ای شکل نمی‌گیرد. مساله‌ای که وجود دارد این است که ما یک عادتی داریم و آن این است که وقتی با یک پدیده مواجه شویم، پیش از آنکه روی آن کار کنیم از آن بمبی می‌سازیم و آن‌قدر بزرگش می‌کنیم که نمی‌توانیم آن را مدیریت کنیم. پس از این که با این پدیده روبه‌رو می‌شویم و آن را تبدیل به غول می‌کنیم، سعی می‌کنیم با آن به خوبی بیزینس کنیم و سمینار و نشست‌های متعددی راه می‌اندازیم. متاسفانه سواد رسانه‌ای اکنون در این موقعیت است. تصوری هم از جانب برخی‌ها مطرح می‌شود و آن اینکه سواد رسانه‌ای یعنی کل دانش ارتباطات.

این استاد ارتباطات در ادامه مطرح کرد: از مجموعه مطالبی که طی این سال‌ها فهمیدم، احساس می‌کنم آن‌چیزی که ما از آن به عنوان سواد رسانه‌ای یاد می‌کنیم، یعنی عمومی و همگانی کردن و ترویج دانش رسانه‌ای برای عموم و این فرق می‌کند با زبان متخصصان که مباحث تخصصی سواد رسانه‌ای را مطرح می‌کنند. در دانش عمومی باید شعور مخاطب را نسبت به ارتقاء سواد رسانه‌ای بالا برد. درک مردم آنقدر فراگیر است که خیلی اوقات فکر می‌کنند آنچه رسانه ‌می‌گوید عین واقعیت است، در حالی که سواد رسانه‌ای می‌خواهد بگوید عموم مردم حواستان باشد، الزاما آنچه که رسانه‌ می‌گوید مساوی با واقعیت نیست. در این راستا بخش مهمی از ارتقاء سواد رسانه‌ای قدرت تحلیل انتقادی داشتن است.

وی مطرح کرد: من از مجموع مطالعاتم به این نتیجه رسیده‌ام که سواد رسانه‌ای یعنی ترویج و همگانی کردن دانش رسانه‌ای برای عموم مردم و شهروندان. ما که نمی‌خواهیم دانش‌آموزان سواد تخصصی رسانه‌ای یاد بگیرند، بلکه می‌خواهیم یک دانش عمومی نسبت به مقوله رسانه در آنها ایجاد کنیم؛ به عنوان مثال اینکه ما خیلی از اوقات تصور می‌کنیم آنچه رسانه‌ها می‌گویند، عین واقعیت است و پیدا کردن گره‌های این مشکل، همان سواد رسانه‌ای است؛ مثلاً اینکه به آنها بیاموزیم که الزاماً آنچه رسانه می‌گوید، مساوی با واقعیت یا منطبق بر واقعیت نیست و این همان چیزی است که می‌بایست در اختیار عموم مردم و شهروندان قرار بگیرد.

نمک دوست سپس یادآور شد: ارتقاء سواد رسانه‌ای و داشتن قدرت تحلیل انتقادی به عموم شهروندان کمک می‌کند که بتوانند وقتی با رویدادی رسانه‌ای مواجه می‌شوند، وجه آن را پیدا کنند. اینکه بدانند پشت آن رسانه‌ای که رویدادی را آفریده است چه اهداف و چه سیاست‌هایی بوده‌ است؛ بنابراین وقتی از این بعد به بحث سواد رسانه‌ای نگاه می‌کنیم صبحت از حق دسترسی آزاد به اطلاعات مطرح می‌شود.

این استاد ارتباطات سپس با طرح پرسشی، مطرح کرد: نکته مهم این است که آیا آنچه که امروز با عنوان «صنعت سواد رسانه‌ای» در ایران جا افتاده است، اصلاً به حق دسترسی شهروندان به اطلاعات در ایران پرداخته است؟ متأسفانه باید گفت خیر و ما در این زمینه، سواد رسانه‌ای را به غولی که از دسترس مردم خارج شده است، تبدیل کرده‌ایم و آن را از مأموریت اصلی‌اش که همانا توانمندسازی عموم مردم برای دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید محتوای رسانه‌ای است، دور کرده‌ایم.

نمک‌دوست همچنین یکی از رویکردهای اصلی در سواد رسانه‌ای را نگاه تحلیل انتقادی عنوان کرد؛ این که یک شهروند بداند پشت رسانه‌های ما چه اهداف و سیاست‌هایی وجود دارد.

بهاره نصیری درباره‌ی ارتقای سواد رسانه‌ای و همچنین یافته‌های خود با توجه به مقاله‌ای که پیش‌تر با موضوع بررسی سواد رسانه‌ای در کشورهای کانادا و ژاپن و مقایسه‌ آن با ایران، به نگارش درآورده است، گفت: رویکرد کانادا به آموزش سواد رسانه‌ای رویکردی محتوایی از نوع تفکر انتقادی است، اما در ژاپن این رویکرد، رویکردی محتوایی و یادگیری مبتنی بر فعالیت بوده است.

او ادامه داد: عمده‌ترین علتی که باعث شد بحث سواد رسانه‌ای در کانادا مورد توجه قرار گیرد، نفوذ فرهنگ آمریکایی به این کشور بود. همین امر موجب شد خیلی از معلمان و اساتید نگران این نفوذ باشند و بر همین اساس، خانواده‌ها برای دفاع از ناسیونالیسم کانادایی اقدام به آموزش سواد رسانه‌ای کردند.

او ادامه داد:‌ کشور کانادا در سال 1987 بحث سواد رسانه‌ای را مطرح کرد، بحث مالکیت و هویت کانادایی یکی از سرفصل‌های این مبحث برای دانش‌آموزان بود.

این پژوهشگر همچنین درباره‌ی مطرح شدن سواد رسانه‌ای در کشور ژاپن نیز اظهار کرد: کشور ژاپن به جای اصطلاح سواد رسانه‌ای در این زمینه از اصطلاح کاربردی و موثر «اطلاعات» استفاده می‌کند. با گسترش اینترنت، یادگیری منفعل رواج پیدا کرد و هر فردی به اطلاعات دسترسی پیدا می‌کند، بدون اینکه دقت کافی داشته باشد؛ این در تضاد  با نگرش این کشور بود.

نصیری در مقایسه‌ی رویکرد سواد رسانه‌ای در دو کشور کانادا و ژاپن و مقایسه آن با ایران، اظهار کرد: این کشورها بر اساس نیازها و ضرورت‌هایی که داشتند برنامه‌ریزی کرده‌اند، اما در کشور ما مختصات یادگیری سواد رسانه‌ای مشخص نشده است و این بحث کلاف پیچیده‌ای است که برداشت‌های  متفاوتی از آن می‌شود. تعاریفی همچون رسانه‌هراسی، بصیرت رسانه‌ای، تقوای رسانه‌ای و... که همگی با ماهیت سواد رسانه‌ای متفاوت هستند.

او با اعتقاد بر اینکه کاربست اجتماعی معنای سواد رسانه‌ای دیگر برای جامعه‌ ما پیچیده‌ شده است، مطرح کرد: سواد صرفا به معنای تکنیکی آن نیست، بلکه به معنای سواد زندگی و درونی کردن ساختار احساسات جامعه، نوعی شعور و قدرت رمزگذاری بینابین است. مفهوم سواد در جامعه یک مفهوم ایدئولوژیک است و اتفاق بدی که می‌افتد، تبدیل شدن سواد به معنای کاسب‌کارانه و بازاری است. در حالی که سواد از جنس عقل،‌ حکمت و خرد است.

او در همین زمینه یادآور شد: وقتی سواد از بستر اجتماعی ما جدا و مرزهای فرهنگی را نادیده می‌گیرد  تبدیل به معنای بازاری و یک بحران در جامعه‌ی ما می‌شود؛ به عنوان مثال کتاب‌های ما سال ‌به سال زیاد می‌شوند اما سرانه مطالعه سال‌ به ‌سال کاهش پیدا می‌کند.

این پژوهشگر همچنین در بخش پایانی سخنانش اظهار کرد: وقتی سواد از مقوله تفکر دور و به مقوله تکنیک نزدیک می‌شود، باعث می‌شود که با بحران روبه‌رو شویم. سواد در جامعه ما به امر تکنیکال تبدیل شده تا به یک تفکر.

در بخش دیگری از این نشست علی شاکر، دانشجوی دکترای ارتباطات که مطالبی را پیش از این در راستای سواد رسانه‌ای و صلح نوشته است، اظهار کرد:‌ بحث سواد رسانه‌ای در حال حاضر تبدیل به صنعت شده است و نگاه‌ها به این موضوع حمایت‌گرایانه‌است و نه اخلاق‌گرایانه.

او در این نشست انتقاداتی را به کتاب پایه دهم دانش‌آموزان با عنوان «تفکر و سواد رسانه‌ای» وارد دانست و گفت: عجله در نگارش مطالب، نبود پیش‌زمینه فکری و تحلیل در میان دانش‌آموزان، ‌بی‌دقتی در تشریح درس‌ها، تاکید بیش از حد بر جنبه‌های منفی رسانه‌ و سخت نگاری مطالب از جمله نقاط ضعف این کتاب محسوب می‌شود.

وی با طرح این سوال که «سواد رسانه‌ای چه چیزی نیست»، در پاسخ به این پرسش یادآور شد: کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» حاوی ۱۲۰ عکس است که 80 فریم آن مرتبط با بحث رسانه‌ای است و 40 فریم دیگر، عکس‌های رسانه‌هراس یا رسانه‌ستیز است و عمدتاً با هدف القای این گزاره است که «رسانه به ما دروغ می‌گوید». به همراه این کتاب، تعدادی فیلم آموزشی هم عرضه شده است که اگرچه افزودن این محصول آموزشی به یک کتاب درسی، کار قابل تقدیری است، در عین حال باید گفت که متأسفانه در همین فیلم‌ها هم ما شاهد رسانه‌هراسی هستیم تا سواد رسانه‌ای.

نصیری نیز درباره کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» یادآور شد: ‌این کتاب نیازمند این است که اصلاح و بازنگری شود. متاسفانه  در جامعه ما سواد رسانه‌ای  تبدیل به مد علمی شده است و نگاه‌ها به شدت کاسب‌کارانه و بازاری است و هر کسی خط فکری خود را در این خصوص ارائه می‌دهد.

انتهای پیام

به این محتوا امتیاز دهید: 

هنوز رأی ندارید
سیتنا 5
2017-01-04 16:40

افزودن دیدگاه جدید