کد مطلب: 

245049

اعتراف مرد تهرانی به کشتن زن ماساژور/ با او در تلگرام آشنا شدم

کارمند میانسال که زن ماساژور را کشته و جسدش را به کانال آب انداخته بود در دادگاه ابراز پشیمانی کرد.
اعتراف مرد تهرانی به کشتن زن ماساژور/ با او در تلگرام آشنا شدم

به گزارش رکنا، وی گفت: بزرگترین اشتباه زندگی ام تماس با شماره تلفن ماساژوری بود که در کانال تلگرامی با آن روبه رو شدم.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

وی گفت: فریبرز ۴۶ ساله متهم است سال ۹۷ زن ۳۰ ساله ای به نام زهره را کشته و جسدش را به کانال آبی در حاشیه تهران انداخت. اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برایش اشد مجازات می خواهم.

سپس برادر قربانی و وکیل اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای فریبرز حکم قصاص خواستند.

برادر زهره با اشاره به متهم گفت: این مرد تنها خواهرم را نکشته است. او سه نفر از اعضای خانواده ام را کشته است و به همین خاطر نمی توانم از قصاص او چشم پوشی کنم. مادرم بعد از کشته شدن خواهرم سکته کرد و فوت شد. پدرم آن قدر حالش بد است که مسافر امروز و فردا ست. او وقتی فهمید قرار است قاتل خواهرم محاکمه شود بار دیگر حالش بد شد و حالا در بیمارستان بستری است. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من کارمند شرکت مخابراتی بودم و برای تفریح قناری های گران قیمت هم معامله می کردم که قیمت هر کدام از آنها بیش از 5 میلیون تومان بود. مدتی بود عضو یک کانال تلگرامی شده بودم و از آنجا داروهای تقویتی و غذا برای قناری ها می خریدم که با یک تبلیغ در مورد ماساژ روبه رو شدم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من از سر کنجکاوی با آن شماره تماس گرفتم و زن جوان شماره زهره را برای اولین بار به من داد. من با زن ماساژور قرار گذاشتم اما وقتی او سوار ماشین شد و در محله مان چند نفر از همسایه ها مرا دیدند به خودم آمدم و شرمنده شدم. من به زن ماساژور گفتم پشیمان شده ام و از او خواستم تا از ماشین پیاده شود اما او داد و فریاد راه انداخت. من به او گفتم پولی برای پرداخت به او ندارم و اگر دیرتر به خانه برگردم همسر و فرزندانم متوجه ماجرا می شوند. اما او می خواست با فریاد آبرویم را ببرد. به همین خاطر در ماشین با مشت به سر و صورتش زدم که بیهوش شد. من گمان کردم او غش کرده اما وقتی آینه ای را مقابل دهانش گرفتم متوجه شدم نفس نمیکشد. باور کنید از ترسم جسد را حاشیه تهران بردم. من از خرابه ای یک پتو‌ مسافرتی پیدا کردم و آن را روی جسد کشیدم. میخواستم جسد زن جوان را کنار کانال آب بی اندازم اما ناخواسته جسد به داخل کانال افتاد. اما من واقعاً قصد کشتن وی را نداشتم.

این متهم گفت: من همانجا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و گفتم جسد یک زن را پیدا کرده‌ام. اما وقتی پلیس گوشی موبایل زهره را در ماشینم پیدا کرد به عنوان مظنون بازداشت شدم و به قتل اعتراف کردم. من واقعاً شرمنده اولیای‌دم هستم و بزرگترین اشتباهم این بود که از سر کنجکاوی با شماره تبلیغاتی زن ماساژور در کانال تلگرامی تماس گرفتم.

با پایان دفاعیات این متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

انتهای پیام

به این محتوا امتیاز دهید: 

هنوز رأی ندارید
سیتنا 4
2020-05-31 02:12

افزودن دیدگاه جدید