کدخبر :10461 پرینت
12 آبان 1392 - 17:08

سرگذشت متفاوت تسخیرکنندگان و تسخیرشدگان

متن خبر

اتاق خبر در گزارشی به توصیف سرنوشت تسخیرکنندگان لانه جاسوسی در سال 58 و گروگان‌های آمریکایی این واقعه پرداخته است.

95-234-30ufi44-copy.jpg

به گزارش سیتنا، در این گزارش به قلم داریوش گرگوند آمده است: «ماجرای تسخیر سفارت‌ آمریکا به تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ همچون سایر وقایع مهم بعد از انقلاب‌ اسلامی‌ ایران، عوامل، ریشه‌ها و پیامدهایی داشت که نشان‌دهنده پیچیدگی همیشگی در روابط بین نیروهای انقلابی ایران است.

این پیچیدگی همواره در بزنگاه‌های گوناگون برجستگی خاص خود را یادآور شده‌ است. ارائه‌ تحلیل‌های گوناگون در مواقع تصمیم‌گیری از سوی یک طیف و همچنین وسواس بیش از حد برای رسیدن به یک راه‌ حل مشخص که از جانب جناح دیگر «توهم توطئه» و در حالت دیگر «تحجر» نام می‌گیرد. همین‌طور آزاداندیشی آن دیگری‌ها در میان چرخ‌دنده‌های خشک و گیر کرده سیاست به همراه آغوش گشاده‌شان به سمت جهان‌ امروز که همواره از سمت طیف نخست «ساده‌انگاری» و در حالت بدتر و رادیکال‌تر «اتهام جاسوسی» تلقی می‌شود.

در چنین فضایی تئوری و زمینه‌های تسخیر لانه‌ جاسوسی شکل گرفت و همان‌طور که نوشته شده است و خوانده‌ایم با گذشت ۴۴۴ روز و بازگشت دیپلمات‌های باقی‌مانده به آمریکا پایان یافت. البته این پایان، آغازی بر عواقب جامانده از آن واقعه بود که شاخص‌ترین آنها نیز اعمال گزینشی بندهای قرارداد الجزایر از جانب دولت ایالات متحده آمریکا است.

البته مقصود این نوشته آن نیست که به ریشه‌ها، عوامل و تبعات آن واقعه پرداخته شود، بلکه رجوعی خواهیم داشت به سرگذشت و سرنوشت افرادی که در آن روزها نامشان بر سر زبان‌ها بود.

نخستین چهره‌ای که باید از او نام برد «ویلیام هیلی سالیوان» آخرین سفیر ایالات متحده در ایران است؛ کسی که پیش از ۱۳ آبان ۵۸ یک بار تجربه حمله به سفارت آمریکا را داشته است. در تاریخ ۲۵ بهمن سال ۵۷ عده‌ای از مارکسیست‌های انقلابی به ساختمان سفارت آمریکا حمله می‌کنند و برای ساعاتی آنجا را به تسخیر خود در می‌آورند. این ماجرا البته با دخالت نیروهای کمیته انقلاب‌ اسلامی پایان می‌پذیرد. سالیوان پیش از ۱۳ آبان طبق یک دستور به آمریکا فراخوانده می‌شود و بلافاصله پس از ورود، بازنشسته می‌شود.

پس از بازنشستگی از او دو کتاب چاپ شده‌ است که «ماموریت به ایران» برای علاقه‌مندان به تاریخ انقلاب‌ اسلامی آشناتر است. کتاب دیگر او سه سال پس از انتشار اولی و تحت عنوان «نکاتی درباره یک حرفه‌ای روابط خارجی» در ۱۹۸۴ به چاپ رسید. آن‌طور که به نظر می‌رسد، انتشار این دو کتاب تمام وقت سالیوان را بعد از بازنشستگی گرفته بوده‌ است. در جستارهای گوناگون نیز خبری از علاقه‌مندی او به جنجال‌های یک بازنشسته سیاسی نیست. سالیوان زندگی آرامی را در موارناواکا مکزیک و پس از آن در واشنگتن‌دی‌سی سپری کرد تا اینکه در اکتبر ۲۰۱۳ و در سن ۹۰ سالگی درگذشت.

نفر بعدی که باید به او اشاره کرد «جان لیمبرت» است که به عنوان افسر سیاسی در بین دستگیرشدگان سفارت آمریکا قرار داشته‌ است. لیمبرت برای مدتی در دانشگاه شیراز تدریس می‌کرده‌ و به دلیل داشتن همسر ایرانی تسلط کافی به زبان، آداب و دین ایرانیان داشته است. نقل قول‌هایی که از او در مورد برخورد‌هایش با تسخیرکنندگان لانه‌ جاسوسی شده‌ است در نوع خود جالب است. برای مثال، استفاده او از عبارات به کار رفته در داستان «موش و گربه» عبید زاکانی حاکی از آشنایی عمیق او با فرهنگ ایرانیان است یا سخنان او خطاب به معصومه ابتکار، از دانشجویان پیرو خط امام که ۱۳آبان ۵۸ را تغییری چشمگیر در روند انقلاب اسلامی دانسته بود.

جان لیمبرت دوران زندگی ۴ ساله‌اش در شیراز را بهترین دوران زندگی‌اش در ایران می‌داند. او پس از بازگشت به آمریکا به کار تدریس ادامه داد و در حال حاضر استاد آکادمی نیروی دریایی آمریکا است.

«کن دوگلاس تیلور» نیز از افراد مطرح در واقعه تسخیر سفارت آمریکا در تهران بود که با ساخته شدن فیلم «آرگو» به کارگردانی بن افلک دوباره در رسانه‌ها مطرح شد. طبق اظهارات تیلور، پس از ۱۳ آبان او به نفر اول سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در ایران مبدل شده بود. او با همکاری سیا توانسته بود شش نفر از دیپلمات‌های گریخته از تسخیر را با پاسپورت‌های کانادایی از ایران خارج کند. در مراسم استقبال از این ۶ دیپلمات احساسات زیادی از طرف مردم آمریکا در قبال تلاش‌های کانادا ابراز شد. از همین‌رو تیلور به شخصیت برجسته‌ای در روابط ایران، آمریکا و کانادا مبدل گشت. او بعدها نسبت به چهره‌ کمرنگی که در فیلم آرگو از او نمایش داده شد، اعتراض کرد. او پس از بازگشت به کانادا برای مدتی به عنوان دیپلمات کشورش در ایالات متحده خدمت کرد و در همین مدت مدال‌ها و نشان‌های افتخار زیادی به خاطر خدماتش به دولت آمریکا دریافت کرد. کن تیلور هم‌اکنون در نیویورک زندگی می‌کند، مدیریت یک کمپانی تجاری را بر عهده دارد و ظاهرا از دنیای سیاست فاصله گرفته است.

اما سر دیگر ماجرا در ایران و قصه سرگذشت و سرنوشت دانشجویان پیرو خط امام است. اعضای کمیته مرکزی تسخیر سفارت، ابراهیم اصغرزاده، حبیب‌الله بیطرف، محسن میردامادی، رضا سیف‌اللهی، رحیم باطنی و احمدرضا اسلامی بودند.

ابراهیم اصغرزاده پس از وقوع جنگ به عنوان یکی از فرماندهان مشغول کار دفاع از میهن شد و بعد از آن به عنوان تئوریسین به مخالفت با طرح‌های اقتصادی هاشمی رفسنجانی پرداخت. اصغرزاده که از طیف نزدیکان خاتمی است، بعد از جنگ از طرفداران رابطه با غرب و اعطای آزادی‌های سیاسی بیشتر در داخل کشور شد.

اصغرزاده در کارنامه خود علاوه بر عضویت در شورای اول شهر تهران چندین دوره نامزدی برای انتخابات‌های گوناگون را دارد که در هیچ‌کدام تایید صلاحیت نشده است. او بعد‌ها اعلام کرد که از همکاری خود در تسخیر سفارت آمریکا در تهران پشیمان نیست اما اگر لازم باشد برای بهبود روابط دو کشور حاضر به معذرت‌خواهی است.

محسن میردامادی را بیشتر به عنوان دبیر کل حزب مشارکت می‌شناسند. او که در کارنامه سوابق سیاسی خود از استانداری تا نمایندگی مجلس را دارد پس از حوادث انتخابات سال ۸۸ دستگیر شد و در حال حاضر در زندان به سر می‌برد.

حبیب‌الله بیطرف اما حاشیه امن سیاست را آرام و آهسته پیمود تا به پست وزارت در دوره‌های ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی رسید. او هشت سال در بین سال‌های ۷۶ تا ۸۴ وزیر نیروی دولت جمهوری اسلامی بود.

رضا سیف‌اللهی از موسسان سپاه پاسداران اصفهان و جهاد سازندگی این استان نیز از اعضای مرکزی کمیته تسخیر بود. او بعد از آن در سپاه پاسداران خدمت کرد و در سال ۷۱ با حکم مقام معظم رهبری به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد و تا سال ۱۳۷۵ در این سمت باقی ماند. او تجربه سالیان خدمت در سپاه را در نیروی انتظامی به کار برد تا بتواند این نیرو را یکپارچه‌سازی کند. سیف‌اللهی در حال حاضر به عنوان معاون هماهنگ‌کننده‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت می‌کند.

از دیگر چهره‌های آشنا در آن سال‌ها و درگیر در تسخیر لانه‌جاسوسی می‌توان به «معصومه ابتکار» رئیس فعلی سازمان حفاظت محیط زیست و معاون رئیس جمهور اشاره کرد.

«کمال تبریزی» هم از جمله ۵۰۰ دانشجوی تسخیرکننده بود. او یک سال بعد از آن مسئول بخش آموزش در مرکز اسلامی آموزش فیلم‌سازی می‌شود و تا سال ۱۳۶۲ به فعالیت خود ادامه می‌دهد. در همان سال تبریزی فعالیت سینمایی‌اش را به عنوان فیلمبردار در فیلم آوای غریب آغاز کرد. در سال ۱۳۸۲ فیلم مارمولک، داستان دزدی که با لباس یک روحانی وارد روستا می‌شود با بازی پرویز پرستویی، ساخته‌ تبریزی اکران شد که حواشی خاصی را برای این کارگردان به دنبال داشت.

حسین کمالی نیز که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۰ وزیر کار دولت جمهوری اسلامی ایران بوده‌ است و اکنون دبیر کل حزب اسلامی کار، از دیگر دانشجویان شرکت‌کننده در جریان 13 آبان ۵۸ بود.

با گذشت ۳۴ سال از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، حالا تسخیرکنندگان و تسخیرشدگان کم‌کم از دنیای داغ و جدی سیاست کناره گرفته‌اند و هر کدام مشغول به کار و زندگی خودشان هستند. خیلی از آنها به چهره‌های معروف و موفقی تبدیل شدند و خیلی‌ها اصلا شناخته نشدند. حالا بعد از این سال‌ها چند وقتی است که بحث‌هایی به صورت مناظره در دانشگاه‌ها مطرح می‌شود و نظرات مختلفی را پیرامون آنچه که امام‌ خمینی (ره) انقلاب دوم خوانده بود، می‌شنویم و این البته چیزی جز ایجاد فضای دموکراسی در سطح جامعه نیست.

تسخیر لانه جاسوسی سال‌ها پیش از این، از موضوعات غیر قابل طرح و بررسی بود تا جایی که در اوایل انقلاب بحث و بررسی و مخالفت‌ها را به خاطر آن ابراز نمی‌کردند تا خدایی ناکرده بویی از دوگانگی پیرامون این حادثه مهم در تاریخ و روند انقلاب اسلامی به مشام ناظران داخلی و بین‌المللی نرسد.»

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.